گلاب به روتون

سلام

عارضم به حضورتون من دیروز کلی مطلب تایپ کرده بودم که علی رقم کوله باری از نجربه های قبلیم که از مطالبم اول کپی میگرفتم بعد ذخیره می کردم این کار رو نکردم . حالا همین باری هم که کپی نکردم اینترنت قطع شد و مطالبم پاک شد . اینم از شانس ما

حالا باز خوب بود که قبلش یه دوست خیلی عزیزم رو دیده بودم و حسابی سر حال بودم . گفتم فدای سر مخابرات

الان که می خوام حرفای دیروزم رو امروز بگم نمیشه . اصلا حس بیان کردن حس دیروز رو امروز ندارم

اینطور که معلومه هر حسی تو همون لحظه به درد می خوره

وقتی که زمان بگذره دیگه بیات میشه و غیر قابل استفاده . پس حس دیروزم رو بی خیال :X

و امام امروز ؛ امروز دقیقا اتاق بالا سر ما رو دارن خراب میکنن

گلاب به روتون که چند روز پیش همین اتاق بالا سرمون سرویس بهداشتی بود

بازم گلاب به روتون که انگاری یه جاییش نشتی داشته

بازم گلاب به روتون چند روز پیش صبح اول وقت قبل اینکه مرغ و خروسا بیدار بشن اومدیم محل کارمون دیدیم همچین بوهای مشکوکی به این مشام قویمون میرسه

همچین گوشمون رو تیز کردیم دیدیم یه صدا هایی هم میاد

حالا چشمامون رو تیز کردیم ببینیم این چیه که هم بوش میاد هم صداش

گلاب به روتون رفتیم تو اتاق همکارمون

دیدیم بـــــــــــله اون نشتی که همیشه آثار نمش رو سقف بود داره چیکه می کنه پایین

ما هم با یه حرکت بسیار سریع که تا حالا این سرعت هیچ کجا هم ثبت نشده میز همکارمون رو با متعلقاتش جا به جا کردیم تا خدای ناکرده گلاب به روتون مزین به این چکه های بو داده و رنگ داده و صدا دار نشه 

بعدش هم شروع کردیم از 110 تا 125 همه رو شماره گیری کرده تا به داد ما برسن .

بعد یکی دو روز جلسات و تلاش مهندسان متاهل و متعهد ، ایرانی الاصل به این نتیجه رسیدن که این سرویس بهداشتی رو از بیخ و بن بکنن تا دیگه هوس چکه کردن به سرش نزنه

برا همین یه دو سه تا کارگر ایرانی الاصل تر از این مهندسا رو آوردن که با پتک و چکش و قلم و مته و خودکار و دفتر و قلم و مداد تراش بی افتن به جان این در و دیوار هاش خرابش کنن . همچین هم با جدیت کار می کنن که ما تحت تاثیر این جدیتشون قرار گرفتیم

شبا که میریم خونه هم صدای این پتک و چکششون تو گوشمون میاد

امیدوارم که این مهندسان زحمت کش و درس خونده زود تر کارشون رو تموم بکنن تا ما کمتر عذاب وجدان بکشم

آخه تحمل اون چکه آب های مزین شده بیشتر بود تا اینطوری کار کردن

در پایان هم باید بگم که خبر دار شدم چند روز دیگه امتحان کاردانی به کارشناسی دانشگاه آزاد دارم و منم بی خیال دریغ از یه صفحه کتاب که بازش کرده باشم .

ولی خب شما دعا کنید من قبول شم . البته شهریه اش هم با شما ها :D


غم

دلم بد جوری گرفته

انگار تمام غم های عالم اومد تو دلم

بسم الله

سلام به خودم

آخه شاید کسی نیاد این مطالب خودمو بخونه

شاید هم من به کسی آدرسش رو ندم

برای دل خودم می نویسم برای موقع هایی که تنهام و با خودم خلوت کردم

یه چند روزیه که از یه دوست خیلی خوب و عزیزم خبری ندارم

هر چقدر هم براش اس ام اس هم میفرستم خبری ازش نیست

با اینکه می دونم اس ام اس هام رو می خونه و ازش خواهش کردم که منو بی خبر از خودش نزاره

ولی هیچ جوابی بهم نداده

با اینکه می دونم اومده تو اینترنت

ولی دریغ از پیغام خشک و خالی

شاید هم حق داشته باشه ، شاید براش کاری پیش اومده ، شاید حال و حوصله کسی رو نداشته باشه

شاید من زیادی بهش حساس هستم

شاید زیادی توجه می کنم بهش

شاید رو مخش راه میرم

شاید حالش از من بهم می خوره

و خیلی شاید های دیگه که تو ذهنم دارن می چرخن

خیلی بهش علاقه مندم

امیدوارم که هر کجا که هست شاد و سلامت باشه

**

امروز ساعت 1 رفتیم فوتبال

بعد مدتها فوتبال کردم . الان تمام بدنم درد می کنه . بی حال افتادم رو صندلی و بد جوری هم دلم گرفته

دلم می خواست اینقده حال و حوصله داشتم که می رفتم کنار ساحل موجای بی قرار رو می دیدم .